محبوبه ناطق
فکر کنید وسط یک جاده رؤیایی از ساقههای بیقرار شالی، در پس زمینه یک آسمان هفت رنگ که کوههای سبز به آن تکیه دادهاند، ماشینی کوچک قاصدکوار -که چه سنگین میرفت- خود را از بیراههها و کورهراهها به روستاهایی برساند که کودکان و والدین آن چشم انتظارش هستند و به آنها خوراک روح بدهد. کتابخانه «سیار قاصدک»، ماشین وانت آریسان کوچکی است که رؤیاهای بزرگی حمل میکند؛ او به شوق دیدن کودکانی میرود که تنها تفریحشان کتاب است. شاید از بین این کودکان نویسندهها و شاعرانی ظهور کنند که هر چند قرن یک بار پا به عرصه ادبیات میگذارند. چه رؤیای بزرگ و زیبایی، چه شغل رنگین و سرخوشانهای.
با صمد رهبریار که کارشناس ارشد ادبیات کودک و نوجوان است و به عشق همین کودکان ۶ روز هفته را به کوه و کمر میزند تا کتاب به دستشان برساند تا به گفته خودش دایره لغاتشان را که جهانشان را وسیعتر کند، گفتوگویی کردهایم که خواندنش خالی از لطف نیست.
* ایده کتابخانه سیار از کجا شکل گرفت؟
** کتابخانه سیار قاصدک متعلق به نهاد کتابخانههای عمومی در رشت است. یعنی در واقع متولی این کتابخانه، یک ارگان است و من مسئول این کتابخانه هستم.
از سال ۹۵ کتابخانه سیار قاصدک که دارای ۲هزار و ۵۰۰نسخه کتاب کودک، نوجوان و بزرگسال و البته نشریات است، شروع به کار کرد و هدف از تشکیل آن ارائه کتاب به صورت امانت و بدون پرداخت هزینه حق عضویت به محلات کمبرخوردار که دسترسی به کتابخانههای مرکز شهر رشت برایشان سخت است بود و من از سال ۹۸ مسئول کتابخانه شدم.
* برای ایجاد کتابخانه سیار الگویی داشتهاید؟
** بله، کتابخانههای سیاری در ایتالیا یا دانمارک و کشورهای اسکاندیناوی در سه دسته ماشینهای سنگین، نیمهسنگین و سبک وجود دارند. بعضیهایشان در اتوبوسی که کاملاً تجهیز شده یا مینیبوس، ون، وانت و حتی موتورهایی که اتاقکی به آن وصل شده کتابها را به مناطق دورافتاده میبرند.
در ایران نیز تا جایی که میدانم زیر نظر نهاد کتابخانههای عمومی تقریباً هر استان یک کتابخانه سیار دارد و حدود ۳۰ نفر در این زمینه مشغول فعالیت هستیم. البته کانون پرورش فکری کودک و نوجوان هم کتابخانه سیار یا سینمای سیار دارد و گاهی نیز شهرداریها متولی چنین کاری میشوند. اگر صدا و سیما و شهرداریها با ما همکاری بیشتری داشته باشند، کار ما بهتر و بیشتر معرفی میشود.
* شرایط امانت گرفتن کتاب از این کتابخانه مثل کتابخانههای عمومی شهر است؟
** شرایط ثبتنام، عضوگیری و امانت دادن کتاب کاملاً مثل کتابخانههای عمومی شهر است. ما به ۱۰ منطقه محروم کتابرسانی را انجام میدهیم و در کنار آن اگر مدرسه، مسجد یا فضای آموزشی باشد با آنها هم همکاری میکنیم یا جلسات نقد کتاب و کتابخوانی را برای بچههای این محلات برگزار میکنیم.
* موضوع کتابهای کتابخانه عمومی است یا به خاطر اهدافی که دارید بخش کودک و نوجوان فعالتر است؟
** معمولاً طبق روال کتابخانههای عمومی براساس ردهبندی سنی به متقاضیان کتاب میدهند، حالا این کتابها یا به صورت فصلی از شهرستان تأمین و خریداری یا از طریق نهاد کتابخانههای عمومی تأمین میشود. اما تمرکز اصلی ما روی حوزه کودک و نوجوان است. این کتابخانه سیار در یک دستگاه وانتآریسان قرار گرفته که پشت و کنارههایش کتاب چیده شده و یک کتابخانه هم در رشت به عنوان کتابخانه مادر در نظر گرفته میشود که بیشتر کتابها آنجا گذاشته میشوند و با توجه به تقاضای محلات تعدادی کتاب در حال گردش و جایگزینی است. عمده موضوعات آن هم بیشتر رمان ایرانی و خارجی است که از سوی متقاضیان و اعضای کتابخانه خواهان دارد.
البته هدف اولیه ما علاوه بر ترویج کتاب و اطلاعرسانی، این است که کتاب خواندن را برای افراد سادهتر کنیم. به همین دلیل در بدو امر کتابهای سنگین را پیشنهاد نمیکنیم. خانوادهها ابتدا به بهانه بچهها کتاب میگیرند و خودشان هم رمانهای ساده را انتخاب میکنند و ما در طول سال کمکم کتابهای خوب را به آنها معرفی میکنیم تا ذائقهشان برای خواندن کتاب ارتقا یابد.
* گفتید کتابهای خوب را معرفی میکنید. منظور شما چه نوع کتابهایی است؟
** در حوزه رمان کودک و نوجوان از نویسندههای ایرانی مانند فرهاد حسنزاده، حمیدرضا شاهآبادی، در شعر ناصر کشاورز، شکوه قاسمنیا و عباس جهانگیریان کتاب میگیریم. در این رنج سنی ۲۰ تا ۳۰ نویسنده و شاعر مطرح بیشتر نداریم و سعی میکنیم از همه اینها کتاب داشته باشیم. نمایشگاههای سالانه کتاب فرصت خوبی برای خرید و تهیه این کتابها برای کتابخانه است.
در حوزه کتاب بزرگسال نیز در درجه اول سراغ کتابهای کلاسیک کهن میرویم که مورد علاقه آنهاست و تقاضا برای آن بالاتر است. مانند رمانهایی از ژولورن، ویکتورهوگو، مارک تواین، چارلز دیکنز، ارنست همینگوی یا کتابهایی که مترجمان خوبی مانند اسدالله امرایی یا مهدی غبرایی آن را ترجمه میکنند. البته از مخاطب هم میخواهیم نظرش را بگوید.
* خانوادهها هم به شما پیشنهاد میدهند که چه کتابهایی برای آنها تهیه کنید؟
** بله کتابهای دیگری نیز هستند که مورد علاقه بسیاری از خانوادههاست هر چند ممکن است از نظر متخصصان و کارشناسان در رده کتابهای عامه یا زرد قرار گیرد، اما من براساس تجربه میگویم که این کتابها برای شروع کتابخوانی بسیار خوب و قابل فهم هستند، چون یک زندگی را روایت میکند و برای کسانی که تجربهشان یک زندگی عادی است، بسیار خوب است. برای این دسته از اعضای کتابخانه نمیتوان در ابتدا «دنیای صوفی» یا «شازده کوچولو» را که فلسفه و فکر عمیقی پشت آن است را معرفی کرد. ما سعی میکنیم این کتابها را به کتابخانهمان بیفزاییم تا علاقه به کتابخوانی ایجاد و به تدریج کتابهای بهتری جایگزین شود.
* از شغل کتابداری راضی هستید و توانستهاید با این شغل زندگیتان را بگذرانید؟
** اگر کسی بخواهد در این حوزه کار کند باید این کار را عاشقانه دوست داشته باشد وگرنه پس از مدتی خسته میشود و به مشکل برمیخورد. من ۱۰ سال کار کودک کردم و کمترین پولها در این حوزه برایم شیرین است. اگر چه شرایط کار سختی دارد. نباید خیلی سخت بگیریم نه خیلی راحتانگاری کنیم.
* چالشها و مشکلات شغل شما چیست؟
** مثل همه شغلها این شغل هم شیرینی و مشکلات خودش را دارد. مثلاً سروکله زدن با مشکلات فنی ماشین و آب و هوا بهویژه در استان ما و اینکه به کودکان اطلاع بدهیم که نمیتوانیم به محله آنها برسیم، جزو سختیهای کار ما است. از آنجا که این نوع کار، تک کتابداری است، باید همه کارهای فنی ماشین، نامهنگاری با اداره و آمادگی برای هر نوع طوفان و تغییرات آب و هوایی را یاد داشته باشیم و انجام بدهیم. به خصوص در شمال وقتی به شدت باران میگیرد باید به سرعت بتوانید کتابها را جمعآوری کرده و ماشین را به محل امنی برسانید. مجموع این هیجانها شیرینی این کار را نشان میدهد، ولی اگر کسی کارش را دوست نداشته باشد در نیمه کار خسته میشود. شغل ما به اصطلاح رنگی است، چون حس خوب بچهها را دریافت میکنیم.
در زمان کرونا معمولاً ساعت کاری ما مثل بقیه کتابدارها از ۸ تا ۱۳ است، ولی پیشتر روزی هشت ساعت کار میکردیم. هر روز باید به دو منطقه برویم و در هر محله دو ساعت متوقف شویم که با دو ساعت کارهای اداری ثبتنام و آمادهسازی و مرتب کردن کتابها و طول و دو ساعت هم رفت و آمد معمولاً هشت ساعت طول میکشد. بعدازظهر هم به نوعی درگیر تماسها و پیامهای بچهها یا والدینشان هستیم.
با وضعیت کرونا توانستید به کارتان ادامه بدهید؟
از ابتدا وضعیت استان گیلان قرمز بود و از اول اسفند کار ما تعطیل شد. سه ماه ما به منطقهها نرفتیم. از آنجا که بچهها در این مدت بیشتر درگیر درس و تکالیف و امتحانهایشان بودند و از طرف دیگر تنها تفریحشان کتاب است، ما ناچار وارد فضایمجازی شدیم. البته شخصاً تلفنی با بچهها تماس داشتم و گاه تصاویری از کتابها میگرفتم و برایشان میفرستادم. اگرچه خیلی از این مناطق همه به موبایل و فضای مجازی دسترسی ندارند.
در یکی از همین روزهای کرونایی نیز، با رعایت تمام پروتکلهای بهداشتی برای بچهها جایزه بردیم. نمیتوانستیم کتاب امانت ببریم، چون تعطیل بودند. پس به آنها کتاب هدیه دادم تا ارتباطم را حفظ کنم.
کتاب، غم نان را در بچهها از بین برد
بین تمام این خاطرات، دو خاطره برایم شیرینتر هستند. یک خاطره که بیشتر یک تجربه است این است که من با بچههای کودکان کار بدسرپرست و بیسرپرست ارتباط دارم و به عینه میبینم تأثیر کتاب بر این کودکان بسیار زیاد است. درگیر گرفتن مجوز از بهزیستی یا آموزش و پرورش برای بعضی از این کودکان بودم که برخی میگفتند کودکی که معتاد است چه سودی از کتاب میبرد یا کودکی که برای گذران زندگیاش کار میکند و غم نان دارد، چه انگیزه و فرصتی برای کتاب خواندن دارد؟ اما این کودکان با خواندن کتاب دایره لغاتشان بالا میرود و میتوانند احساساتشان را مطرح کنند. این بهترین خاطره من از دوران کاریم است. من با بچههایی کار میکردم که بیشتر آنها در معرض فحش و ناسزا بودند و نمیتوانستند نه شادی و نه غم خود را ابراز کنند، چون دایره کلماتشان محدود بود. اما حالا با خواندن قصه و شعر از کلماتی استفاده میکنند که در زندگی آنها خیلی تأثیر داشته و من را به این جمله بیشتر معتقد کرده که دنیای هر کس به اندازه تعداد کلماتی است که یاد دارد.
خاطره دیگر برای من خیلی جالب است. در یکی از محلات رشت به نام «نخودچر» رفتم و هرچه صبر کردم دیدم کسی نمیآید و علاقهای به کتاب ندارد. یکی به من گفت برو کوچه سبحان تا اینجایی کسی از تو کتاب نمیگیرد. جالب این است که بدانید اگر محلهای به حد نصاب نمیرسید حذف یا جایگزین میشد و این محله در این مرحله قرار گرفته بود. به آن کوچه رفتم و مهد کودکی دیدم که با کمک مدیر این مهد توانستم علاقه به کتاب را در دل تمام بچهها و به تبع آن والدینشان ایجاد کنیم به طوری که اکنون در هر خانهای را بزنید کتاب گرفته یا میگیرد و این یکی از موفقیتها یا خاطره شیرین من است.
نظر شما